سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آبنبات های رنگی آیدا

جمعه 86/11/19 ::  ساعت 2:17 صبح


سلام ستاره های اسمون دلم ...بازم اومدم... اومدم بگم غم نخورید که دنیا 2 روزه یک روزش گذشت یه روز دیگشم میگذره...بخندید که دنیا به روی دل مهربونتون بخنده...  

اومدم تا گلهای باغ دوستیم رو دسته دسته کنم و به قلبهای عاشق و مهربونتون هدیه بدم..کاش میتونستم شبهای تاریک و از روزای قشنگ افتابی تون بگیرم....وکلبه دلتون رو چلچراغ بارون کنم....و تموم پرستوهای خوشبختی رو صدا بزنم تا تو دلای ناز و لطیفتون اشیونه کنند... 

قبل هرچیزی باید بگم ممنونم از دوستای خوبم که بهم لطف دارن و میان وبلاگموبانظراتشون خوشحالم میکنن.معذرت که نمیتونم زیاد بیام پیشتون و همیشه شرمندتونم.(اینم از پست امروزم): 

تاقلم رومیزارم روتن این کاغذهمه کلمه هاحروف قافیه ها ازسرم می پره بیرون... 

انگاری خیلی وقته که دیگه...حتی حوصله فکرکردن هم نداره. 

دستم هم ننوشته خسته میشه ...دلم میخوادبهشون بگم خیلی وقته سکوت کردم شروع نکرده خسته شدید؟؟؟ 

مثل اینکه به تنبلی عادت کردن یا شاید دیدن سکوت بی دردسرترازفریاد.... 

فکرش وبکن خسته ای..خسته خسته تاحالاخیلی به اخررسیدی امادوباره شروع کردی ...تاکی قراره تکراربشه...خودش میدونه وخودش... 

ادمای زیادی روتوی دنیای خدامیشناسم هرکدوم دنبال یه چیزی میدون امانمیدونن دارن دوره خودشون می چرخن نمیدونن وقتی برسن اخرش تازه می فهمن اولشه....مثل مرگ:که شروع یه زندگی...مثل شب مثل خواب یه مثل هر چیزه دیگه ای.... 

پس چراغصه بخورم؟؟؟واسه چیزی که هیچوقت تمومی نداره؟؟؟پس تو چرا غصه میخوری؟؟؟...

بعضی وقتامیگم خوش به حال دیوونه ها...هیچی نمی فهمن اما کسی چه میدونه....شاید اونام با خودشون میگن:خوش به حال من...

دلم میسوزه واسه خودم...واسه تو...واسه ادما...واسه همه...شب وروز میکنیم...روز وشب...غصه می خوریم می خندیم...واسه یه تیکه نون هزاردرمیزنیم...واسه عشق هزاراشک میریزیم ..واسه یه ذره محبت هزاردروغ میگیم...به هم میخندیم..هم وگریه میندازیم ....

اخرش هیچی به هیچی...

یه بار چشمات تو چشمه منه...یه بارچشمات تو چشمه یکی دیگه...یه بارم چشمات بسته میشه دیگه وانمیشه....

تازه یادت می افته تو با این چشمات چه کاراکه نکردی؟؟؟

دستم خسته شد مثل چشمام...بیااین قلم روتوبگیر....شایدچشمات حرفهای زیادی دارن که باید دستت بنویسه....

بیا بگیر...شروع کن مثل همه اون شروع های دیگه......یه خط بنویس....بد نقطه سر خط...

نزارچشمات نگفته بسته بشه....بنویس بنویس.........

پی نوشت1:مزدوج شدن داداشی روح الله رو از همین جا بهش تبریک میگم.امیدوارم سالیان سال باهم وبرای هم بمونین.

پی نوشت2:توروخدا واسه همسترم( نی نی دعاکنین)الان بهتراز قبله اما کاملا"خوب نشده.

پی نوشت3:اینروزا حالم خوب نبوده اصلا"و نمیومدم اینترنت امیدوارم کسانیکه ازمن شاکین منو به بزرگی خودشون ببخشند!

  


 نویسنده: آیدا

نظرات دیگران


لیست کل یادداشت های این وبلاگ